迪迪尋瘋

Tuesday, May 30, 2006

預備出發


Monday, May 29, 2006

波斯文翻譯練習

زن آبستن
چله بری--برای آبستن شدن آب چهار گوشه حمام را گرفته در پوست تخم مرغ میکنند و به سرشان میریزند. هنگام گرفتن خورشید یا ماه زن آبستن هرجای تن خود را با بخاراند همان نطقه تن بچه را ماه میگیرد.
زن آبستن که سیب را با گونه اش گاز بزند روی لپ بچه اش چال میافتد.
اگر خوراک خوش بو بپزند باید به زن آبستن کمی بدهند وگرنه چشم بچه زاغ میشود و مشغول ذمه او خواهند شد.
هرگاه زن آبستن به کسی نگاه بکند و در همان لحظه بچه در زهدانش تکان بخورد (رو به آن کس بجنبد)بچه به شکل آن شخص خواهد شد.
در آذربایجان معتقدند که هرگاه زن آبستن خوراکی از کسی بگیرد بچه اش به شکل آن کس خواهد شد به این جهت باید از گرفتن خوراکی از اشخاص ناشناس پرهیز بکنند.
زن نه ماه که از زیر قطارشتر رد بشود سر ده ماه خواهد زایید.
زن آبستن که صبح بیدار میشود جاروب پشت در اطاق او به برزه میافتد و با خودش میگوید: یقین امروز مرا خواهد خورد.
زن آبستن که صورتش لک و پیس بشود بچه اش دختر خواهد بود.
اگر زن آبستن در کوچه سنجاق پیدار بکند بچه اش دختر میشود و اگر سوزن پیدا بکند پسر میشود.
اگر روی سر زن آبستن نمک بریزند بدون این که ملتفت شود، و بعد دستش را ببرد به پشت لبش بچه اش پسر خواهد شد و اگر بر زلفش دست بزند بچه دختر میشود.

بچه
بچه که به دنیا میآید پس از شسنشو یک نکه چلوار را چاک زده بتن او میپوشانند. این لباس را پیرهن قیامت مینامند و باید یک شب و یک روز به تنش باشد. سپس بچه را در قنداق سفید میپیچند و در ننو میخوابانند. ننوی او را روی تنور آویزان میکنند و در آن قدری برنج میریزند که بعد به گدا میدهند. روز هنتم بعد از تولد ماما وقتی که بندناف بچه را میچیند انعام میگیرد.
بچه که تازه به دنیا آمده تا ده شب بالای سرش شمع میسوزانند تا این که روز دهم با جام چهل کلید آب ده بسرش بریزند.
بچه که به دنیا آمد شش شب باید روی زمین بخوابد و شب هفتم خود زائو او را در گهواره بگذارد و آن شب را شب خیر گویند و باید شیرینی و خشکه بار حاضر نمایند و ماما دست بچه را با دستمال به پشتش ببندد و از آن اشیاء مذکور اندکی به بچه بخوراند و این عبارت را به حضار بگوید: یگیر بچه را (یکی از او بگیرد، او را هم به دیگری بدهد) و آخری بگوید: خدا نگه دارد.
شب شش بچه که اسم او را میگذارند نباید بچه را به زمین گذاشت و در آن شب شش انداز هم باید درست کرد. اسم ائمه روی بچه بگذارند، روز محشر امام هم اسم او آمده شفاعتش را میکند.








Saturday, May 27, 2006

與藝術沾上邊








白雙全跟我提起這個展覽時,初擬名字叫「比你想更好」,意思是由我提出一個想法或者說一個心願,然後由他轉化成意想不到的物事。

我寫了一個電郵,寫了我的願望。中大之於我是個孤寂的地方,尤其是畢業之後。一個人躲在圖書館的暗角裏、一個人在百萬大道踱步、一個人蹲在聯合夜讀室外抽煙。我的願望是,能夠在凌晨三點鐘在夜讀室外遇上另一個自己,然後我們可以親密地聊起來。

昨天跟周姓公子胡扯時,談到什麼機遇與選擇,以及什麼例外狀態。投入inmedia、參與校政這一年,是我的例外狀態。如果我對這個展覽感到失望,是因為白雙全只抓住我的例外狀態來做文章,卻放過了我一開始在電郵跟他說那個在負面情緒中沉默寡言的常態。尤其令我感到突兀的是,介紹我的那段文字很多是抄自兩年前一篇訪問稿﹝雖然裏頭的都是我的話,但東西是我選出來的,責任在我﹞。如果在伊朗學習或者在阿富汗遊歷時我是很圓滿地生活着,那個在香港報章裏獲邀侃侃而談的卻只能是個拙劣的令人噁心的演員。早陣子和芬嘗試多唱一次卡拉ok,為的是證明自己真的不能再忍受唱卡拉ok了;前幾天我也為了證明自己真的不能忍受再演出令自己噁心的角色,接受了一份應該沒有人會看到的雜誌的個人專訪。

離開新亞誠明館時,我的外貌陰冷得像江記的水墨素描﹝像極葉繼歡了,畫得我很滿意很滿意﹞,沿着崖邊的馬路走落本部,星期六仲開工的地盤吊你老母將中大的陰魂都趕跑了。我能想抽番一根原味駱駝但吊你老母居然冇火機.......

﹝回想起來,白雙全就是我要等的那個人吧。我們那天談得實在美妙。﹞

Thursday, May 18, 2006

一生總要靚一次﹝謝謝阿野﹞

Wednesday, May 10, 2006

空虛的曝曬



當布魯圖周和肥d在大浪東灣一個飛滿吸血蚊子的灌木蔭下饑渴地睡覺,我看着他們兩對下意識驅趕蚊子而擺動着的手,午後的空虛突然注滿全身,就像張國榮在春光乍泄末尾一個人吃一大碟意粉的心情。我們假裝渴望過最down to earth的生活,又或者我們妄想可以經歷什麼豐盛,結果我們不是不甘心,就是剩低一大碟意粉放在面前,吃飽再拿起本研究蒙古入侵時期的伊朗史的專著剛剛揭到十三頁便呼嚕呼嚕睡着。

Saturday, May 06, 2006

字花過後


偏鋒到底。